اول کسی که با حضرت مهدی (عج) بیعت میکند کیست ؟

اول کسی‌که با حضرت مهدی‌ علیه‌السلام بیعت می‌کند چه‌کسی است؟
http://meboragh.ir/wp-content/uploads/2013/06/943abasaleh6.jpg

مطابق روایات، اول کسی‌که دست بیعت به سوی امام مهدی علیه‌السلام دراز می‌کند و به دستان مبارک او بوسه می‌زند، جبرئیل است.
ابان‌بن‌تغلب از امام ‌صادق‌ علیه‌السلام نقل کرده که فرمود: «همانا اول کسی‌که با قائم‌ بیعت می‌کند جبرئیل است...».
شیخ طبرسی از امام صادق‌ علیه‌السلام نقل کرده که در حدیثی فرمود: «... پس خداوند عزوجل، جبرئیل را می‌فرستد تا نزد او آمده و از او سؤال کند. به او می‌گوید: به چه چیزی دعوت می‌کنی؟ قائم او را از چیستی دعوتش خبر می‌دهد. جبرئیل می‌گوید: پس من اول کسی‌ هستم که با تو بیعت می‌کنم. آنگاه می‌گوید: کف دستت را بده، و آن‌را بر دست خود مسح می‌کند...».[۱]

همچنین مفضل‌بن‌عمر، از امام ‌صادق علیه‌السلام روایت کرده که فرمود: «آنگاه که خداوند به قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به‌سوی خویش دعوت کند و به خداوند سوگندشان دهد، و به‌ حق خویش آ‌نها را بخواند و به اینکه بین ایشان به روش رسول‌ خدا رفتار و به کردار آن حضرت عمل کند. آنگاه خداوند جبرئیل را می‌فرستد که نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می‌آید و می‌گوید: به چه چیز مردم را می‌خوانی؟ او دعوتش را به او خبر می‌دهد. جبرئیل می‌گوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می‌نمایم، دست خویش را برای بیعت باز کن، سپس دست به ‌دست آن حضرت می‌گذارد و پس از او متجاوز از سی‌صدوده مرد نز او بیایند و با او بیعت نمایند، و در مکه می‌ماند تا یارانش به ده‌هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه رهسپار گردد».[۲]

علاوه‌براین در احادیث آمده است: امام موعود پشت به حرم (خانه کعبه) می‌دهد و دست خود را دراز می‌کند مثل دست موسی... آنگاه می‌فرماید: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا دراز شد، و این آیه را تلاوت می‌کند: «اِنَّ الّذین یُبایِعونَکَ اِنّما یُبایِعونَ الله یَدُ اللهِ فَوقَ اَیدیهِمُ، مَن نَکثَ فَاِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ...» پس اول کسی که دست آن حضرت را می‌بوسد جبرئیل است، و با آن جناب بیعت می‌نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جن و نقیبان آن حضرت بیعت می‌کنند».[۳]

اما اینکه بیعت جبرئیل به چه معنا است، دو احتمال وجود دارد:
1. معنای نمادی
به این معنا که مقصود از آن تأیید الهی برای حضرت است؛ زیرا جبرئیل بزرگ‌ترین نماینده الهی است. ولی این معنا درصورتی صحیح است که حمل بر معنای صریح و ظاهر آن ممکن نباشد، درحالی‌که چنین نیست.
2. معنای رایج
به این معنا که مقصود به بیعت همان معنای رایج آن است که مردم با خلیفه و دیگران انجام می‌دهند و فایده آن دو چیز است:
الف. توجه مردم به لزوم بیعت با حضرت؛
ب. تأیید حرکت و قیام امام عصر.


پی‌نوشت‌ها
1. احتجاج، طبرسی، ص431
2. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص1154.
3. اسرارالعقاید، میرزا ابوطالب شیرازی، ج2، ص100 

کلیپ رسیدن به امام زمان / استاد رائفی پور

کلیپی از یک خاطره استاد رائفی پور
بسیار تاثیر گذار - این همه عشق و حال آخرش که چی؟تهش چی بشه؟بالاخره به بن بست میرسد آن که فقط به دنبال دنیاست و آنجاست که نگاه آخرالزمانی پیدا میکند مانند کشور های غربی که قبل از ما به مباحث آخرالزمانی روی آورده اند...
هدف خدا از آفرینش ما رسیدن به امام زمان (عج)است.........
کلیپی کوتاه و زیبا - حتما گوش کنید
http://www.asrehamoon.ir/images/docs/000006/n00006003-b.jpg
 
صوتی:
 
 




دستورات امام زمان (عج) به آیت الله مرعشی.....

هم صحبت شدن آیت اللّه نجفى با امام زمان (علیه السلام) ودستورات وراهنمائى گرانبهاى آن حضرت را به ایشان در ادامه بخوانید.
 
آیت اللّه نجفى مرعشى مى گوید: (در ایّام تحصیل علوم دینى وفقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف، شوق زیادى جهت دیدار جمال مولایمان بقیة اللّه الاعظم(عج) داشتم.

با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیّت که جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت وبه این فوز بزرگ نائل شوم.
تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد وهوا ابرى وبارانى بود. نزدیک مسجد سهله خندقى بود، هنگامى که به آنجا رسیدم براثر تاریکى شب وحشت وترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصاً از زیادى قطّاع الطّریق ودزدها، ناگهان صداى پایى را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس ووحشتم گردید.
به عقب برگشتم، سیّد عربى را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد وبا زبان فصیح گفت: (اى سیّد! سلامٌ علیکم).
ترس ووحشت به کلّى از وجودم رفت واطمینان وسکون نفس پیدا کردم وتعجّب آور بود که چگونه این شخص در تاریکى شدید، متوجّه سیادت من شد ودر آن حال من از این مطلب غافل بودم.
به هر حال سخن مى گفتیم ومى رفتیم. از من سؤال کرد: (قصد کجا دارى؟)
گفتم: (مسجد سهله).
فرمود: (به چه جهت؟)
گفتم: (به قصد تشرّف زیارت ولى عصر (علیه السلام)).
مقدارى که رفتیم به مسجد زید بن صوحان که مسجد کوچکى است نزدیک مسجد سهله رسیدیم.
داخل مسجد شده ونماز خواندیم وبعد از دعایى که سیّد خواند که کَاَنّ با او دیوار وسنگها آن دعا را مى خواندند،احساس انقلابى عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سیّد فرمود: (سیّد تو گرسنه اى، چه خوبست شام بخوری).
پس سفره اى را که زیر عبا داشت بیرون آورده ودر آن مثل اینکه سه قرص نان ودو یا سه خیار سبز تازه بود، کَاَنَّ تازه از باغ چیده وآن وقت چهلّه زمستان، وسرماى زننده اى بود ومن منتقل به این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است، طبق دستور آقا، شام خوردم.
سپس فرمود: (بلند شو تا به مسجد سهله برویم).
داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد ومن هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه مى کردم وبدون اختیار نماز مغرب وعشاء را به آقا اقتدا کردم ومتوجّه نبودم که این آقا کیست.
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: (اى سیّد آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه مى روى یا در همین جا مى مانى؟)
گفتم: (مى مانم).
در وسط مسجد در مقام امام صادق (علیه السلام) نشستیم، به سیّد گفتم: (آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارى آماده کنم؟)
در جواب، کلام جامعى را فرمود: (این اموراز فضول زندگیست وما از این فضولات دوریم).
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوى که هرگاه یادم مى آید ارکان وجودم مى لرزد.
به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید ودر این مدّت مطالبى ردّ وبدل شد که به بعضى از آنها اشاره مى کنم:
1 - در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سیّد عرب فرمود: (اى سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره مى کنى؟)
گفتم: (سه مرتبه صلوات مى فرستم وسه مرتبه مى گویم (اَسْتَخیرُاللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فى عافِیَةٍ) پس قبضه اى از تسبیح را گرفته مى شمارم، اگر دو تا ماند بد است واگر یکى ماند خوب است).
ایشان فرمود: (براى این استخاره، باقى مانده اى است که به شما نرسیده وآن این است که هرگاه یکى باقى ماند فوراً حکم به خوبى استخاره نکنید؛ بلکه توقّف کنید ودوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف مى شود که استخاره اوّل خوب است امّا اگر یکى آمد کشف مى شود که استخاره اوّل میانه است).
به حسب قواعد علمیّه مى بایست دلیل بخواهم وآقا جواب دهد، به جاى دقیق وباریکى رسیدیم پس به مجرّد این قول تسلیم ومنقاد شدم ودر عین حال متوجّه نیستم که این آقا کیست.
2 - از جمله مطالب در این جلسه، تأکید سیّد عرب بر تلاوت وقرائت این سوره ها بعد از نمازهاى واجب بود: بعد از نماز صبح سوره (یس)، بعداز نماز ظهر سوره (عمّ)، بعد از نماز عصر سوره (نوح)، بعد از مغرب سوره (واقعه) وبعد از نماز عشاء سوره (ملک).
3 - دیگر اینکه تأکید فرمودند، بر دو رکعت نماز بین مغرب وعشاء که در رکعت اوّل بعد از حمد هر سوره اى خواستى مى خوانى ودر رکعت دوّم بعد از حمد سوره واقعه را مى خوانى وفرمود: کفایت مى کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
4 - تأکید فرمود که: (بعد از نمازهاى پنجگانه این دعا را بخوان:
(اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ ووَسْوَسَةِ الشَّیطان بِرَحمتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
5 - ودیگر تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهاى یومیّه خصوصاً رکعت آخر:
(اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد وترحَم على عجزنا واغِثْنا بحقَهم).
6 - در تعریف وتمجید از شرایع الاسلام مرحوم محقّق حلّى فرمود: (تمام آن مطابق با واقع است مگر کمى از مسائل آن).
7 - تأکید بر خواندن قرآن وهدیه کردن ثواب آن براى شیعیانى که وارثى ندارند، یا دارند ولکن یادى از آنهانمى کنند.
8 - تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن وسر آن را در عمّامه قرار دادن، چنانکه علماى عرب به همین نحو عمل مى کنند وفرمود: (در شرع این چنین رسیده است).
9 - تأکید بر زیارت سیّد الشهداء (ع).
10 - دعا در حقّ من وفرمود: (خدا تو را از خدمتگزاران شرع قرار دهد).
11 - پرسیدم: (نمى دانم آیا عاقبت کارم خیر است وآیا من نزد صاحب شرع مقدّس روسفیدم؟)
فرمود: (عاقبت تو خیر وسعیت مشکور وروسفیدى).
گفتم: (نمى دانم آیا پدر ومادر واساتید وذوى الحقوق از من راضى هستند یا نه؟)
فرمود: (تمام آنها از تو راضى اند ودرباره ات دعا مى کنند).
استدعاى دعا کردم براى خودم که موفّق باشم براى تألیف وتصنیف. پس دعا فرمودند.
سپس خواستم از مسجد بیرون روم بخاطر حاجتى، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبى بود واین سیّد عرب کیست که این همه با فضیلت است؟ شاید همان مقصود ومعشوقم باشد! تا به ذهنم این معنى خطور کرد، مضطرب برگشتم وآن آقا را ندیدم وکسى هم در مسجد نبود.
یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم وغافل بودم، مشغول گریه شدم وهمچون دیوانه اطراف مسجد گردش مى کردم، تا صبح شد چون عاشقى که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.
این بود اجمالى از تفصیل که هر وقت آن شب یادم مى آید، بهت زده مى شوم).

پی نوشت:
کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم - منتقم حقیقى

انتظار همیشگی :

اضطرار و در خواست ما برای ظهور نباید فقط در احیای نیمه شعبان باشد...باید این نیمه شعبان به صبح های جمعه و صبح های جمعه به هر صبح متصل شود...
کلیپی کوتاه و بسیار زیبا - حتما ببینید
 
تصویری:
 
 




چاپ کتاب موهن درباره امام علی (ع) در عربستان

اخبار رسیده از ریاض پایتخت عربستان سعودی حاکی از آن است که اخیرا کتابی در مورد مولای متقیان، حضرت علی علیه السلام در این کشور چاپ شده که توهین آمیز بوده است.
 

گفته می شود در این کتاب که به زبان انگلیسی چاپ شده و موضوع آن زندگینامه حضرت علی علیه السلام است، تصویری بر روی جلد از مولای متقیان وجود دارد که پرچمی شبیه به پرچم گروهک تروریستی – تکفیری «دولت اسرائیلی عراق و شام» موسوم به "داعش" را در دست دارد. 

 در واقع می توان به این تصویر از زوایای مختلفی نگاه کرد. از یک طرف می توان گفت هدف از این کار استفاده از حضرت علی علیه السلام برای تبرئه و پاک جنایت های داعش است.

از سوی دیگر هم می توان گفت شاید منتشر کننده این کتاب تلاش می کند مسئولیت همه جنایت های گروهک تروریستی داعش را بر عهده مولای متقیان بیندازد و به مخاطب القاء کند که اندیشه داعشی ها برگرفته از اندیشه حضرت علی علیه السلام است.

اما در پایان می توان گفت که مؤلف و منتشر کننده این کتاب بدون شک هر یک از این دو هدف و یا هر هدف دیگری را داشته، در مجموع تلاش کرده به وجهه مولای متقیان خدشه وارد کند و با وصل کردن داعشی ها به این امام معصوم علیه السلام، ایشان را مورد اهانت قرار دهد.



برچسب ها : السلاممولایمتقیاناندیشهگروهکتروریستیجنایتمنتشرکنندهداعشیمسئولیتبیندازد,السلام،ایشانتبرئهاهانتمعصوممجموعاستفادهبرگرفتهوهابیتوهابیآل سعودضد شیعیشیعهکتاب ضد شیعهعربستانچاپ کتاب ضد امام علیامام علی